وقتی پیاده راه تاریکی را که فقط صدای خش خش برگهای پاییزی همدم لحظه
های من می شود از سر میگیرم؛به تو می اندیشم!! به تو ای گوهر ناب هستی
که حتی ثانیه ای به یاد من نیستی! وبه یاد می آرم روزهای جوانی را که چه
خوش بایاد بی کران تو سپری کردم و تو حتی نیم نگاهی به تن سرد من
نینداختی.آری عشق زیباست و من دوست دارم این زیبایی را هرچند کسی به
من نمی اندیشد؛ولی وقتی باد گلهای اقاقی را می رقصاند و باران تن خشک
زمین را می نوازد من به یاد تو آرام چشمهایم را می بندم وبه زیر باران حرم
نفسهای تورا بر سینه ام احساس میکنم.امشب آسمان رنگ به رخسار ندارد
گویی دلش به حال من سوخته و یکریز می بارد ولی از تو هیچ خبری نیست حتی ......
دلنوشته ها من
فریده
یوهووووووووووووووووو من اولم






حال کردی دو دقیقه نشده که منو خبر کردی من اومدم ! به این میگن سرعت عمل
یوهووووووووووووووووووو
عالی مثه همیشه
"نفسهای تورا بر سینه ام احساس میکنم..."
ای ناقلا این یه تیکه که .....
ولش کن وارد بحث های جزیی نمیشم !!!!
اخرشو تلخ تموم کردی که...
از تو هیچ خبری نیست...
ای خدا کاش زودتر بیاد ابجی من ناراحت نباشه !
همیشه سبز باشی و ارغوانی
سلام
در سرعت عمل شما که هیچ شکی نیست......
راستی اپ زیبایی بود
چی شده شکست عشقی خوردی ؟؟ غمناک نوشتی...
ولی زیبا بود دمت گرم
اینجاهم ازهیچ چیزخبری نیست.
سلام.اره .اونم ازنوع اصیلش نه ازضایعات اطرافمون
سلام
اپمممممممممم
بیا ببین عاقبت جوگیری رو
سلام ...ازینکه بهم سرزدید سپاس....نوشته های زیبا و قابل تاملی دارید..........خوشحال میشم بیشتر همراه من باید و امیدوارم از همراهی های نوشتاری بتونیم از هم چیزهای بیشتری یاد بگیریم..............بنده راس ساعت۴عصر هر چهار شنبه آپ میکنم و دوستان بمدت یکهفته تشریف میارن و از هر چی دوست دارن حرف میزنن و خوشحال میشم هر وقت آپ کردید یه خبر کوچولو بهم بدید تا خواننده ی مطالب زیباتون باشم..................زیر نظرتون پاسخی نوشتم............
فریده جان من مدت زیادی نبودم هم نوشته هات زیباست هم موسیقی بلاگت. بهت سر میزنم
سلام فریده جون خوبی؟
آفرین به قلمت عزیزم.
عشقی که خاکستری شد ... اما گلم! من ٬ رویاهایم هم خاکستری شدن..
موفق باشی